حضرت علی وقتی به خلافت رسید عبدالله عمر رو اوردند تا با امیر المو منین بیعت کنه پسر عمر سر باز زد. گفتن چرا بیعت نمیکنی گفت من هنوز نرسیدم به امامت حضرت ...این داستان گذشت
عمر عبدالله در دوران کهنسالی وارد مدینه شد حجاج والی مدینه شده بود وارد شد بر حجاج . حجاج گفت چیکارم داری گفت از پیامبر شنیدم هر کس امام خودشو نشناسه و از دنیا بره به مرگ جاهلیت مرده .عبدالله گفت من میخوام با شما بیعت کنم.... .چه شخصیتی حجاج با اون همه خونریزی که در تاریخ ثبت شده .عمر عبدالله به امامت حضرت علی نرسیده بود اونوقت با حجاج بیعت میکنه و حجاج میشه امامش...
عمر عبدالله امامت یاقوت رو نپذیرفته و با طاغوت بیعت کرد ....
چی میشه که ادم با طاغوت بیعت میکنه ولی با یاقوت نه؟؟؟؟
عمر سعد وقتی جوان بود به امام حسین میگفت مردم دیوانه اند میگند من در اخر شمارو میکشم ...امام حسین در جواب میگفت حالا مردم چیزی میگن ولی اینو بدون تو بعد از من زیاد زنده نمیمونی.....
گذشت تا کربلا امام حسین به سعد گفت سعد تو بعد از من زیاد زنده نمیمونی سعد میگفت نه من حکومت ری رو میخوام
عمر سعد ولایت یاقوت رو پس زد رفت زیر ولایت طاغوت یعنی یزد
