عمار

شـــهدا شرمنده ایم

عمار

شـــهدا شرمنده ایم

طبقه بندی موضوعی

۰

این مقاله می خواهد به تاثیر سنت های دینی همچون بزرگداشت محرم و کربلا بر اقشاری از مردم بپردازد که دارای کمترین ارتباط ها با فرهنگ انقلاب اسلامی و بیشترین تاثیر پذیری از رسانه های بیگانه هستند. این موضوع ایده ای است که بر اثر مشاهده ی یک مجلس محرم در یکی از نقاط شمال شهر تهران در روز عاشورا شکل گرفته است.

فضای مجازی مهم است.آن قدر که اهمیتش به اندازه اهمیت انقلاب اسلامی شمرده شده است. فضای مجازی، رسانه ای سهل و گسترده و البته دو سویه است که امروز به علت سبقت و غلبه ی فناوری غرب بر ما، این اوست که  در این بهره مندی برتری داشته و بخشی از مخاطبان ما را هدف قرار داده و با خود همسو یا متأثر می کند. بنابراین به همین دلایل بدون غفلت از این تهدید و فرصت، باید ابتدا با عمق اندیشه، غایت و سقف بهره وری از این رسانه را شناخت و به آن مجهز شد.
این روزها محرم است. براستی شکوه محرم و کربلا هر سال بیشتر می شود  و گویی امام حسین(ع) در حال فتح همه ی سنگرها و خطوط و میدانه است و بار دیگر ما را نجات خواهد داد. مردم در مساجد، تکایا، هیئات،میادین و دیگر مکان های سنتی و جدید اجتماع می کنند . آنان از مواعظ و نکته های معرفتی سخنوران و مبلغان و شعر شعرا بهره برده و مراثی و مدایح ذاکران اهل بیت(ع) در ضمن مجموعه ای از مضامین عاطفی، اخلاقی، معنوی و معرفتی در قالب جذاب هنر، روح و روان مخاطب را نوازش می دهد.
درسویی دیگر سفره ها و چادرها و بساط های پذیرائی از عزاداران برپاست و مردم هرکه هستند؛مسلمان و اهل کتاب، با سلایق مختلف سیاسی، از افراد علاقمند به نظام ، بی تفاوت و ناراضی، از اقشار محروم و مرفه، از طبقات اجتماعی و فرهنگی مختلف، همگی از سفره ی پر کرامت امام حسین (ع) متنعم می شوند.
در این صحنه مناطق فقیر نشین ، متوسط و مرفه نشین تفاوت چندانی با هم ندارند. این است که حتی اگر کسی شبکه های صدا و سیما را خاموش کرده و ارتباطش با فضای فرهنگی نظام قطع باشد، بالاخره به اندازه یک لیوان چای یا شیرکاکائو که در راه عبور در خیابان از دست خادمان امام حسین (ع) می گیرد با کربلا و محرم و امام حسین(ع) ارتباط می گیرد.
دختر یا پسری که در محیط خانوادگی خود ارتباط چندانی با مفاهیم دینی و مذهبی نداشته و فضای ماهواره و اینترنت و اقسام متنوع  و رو به تزاید شبکه های اجتماعی  که او را از دور دست ها تا فواصل چند صد متری در پیرامون خود با هر که بخواهد مرتبط می کند و در فضایی نسبتا آزاد ، حلقه های دوستی را در فضای مجازی به محیط واقع ی خود هدایت می کند، حتی چنین کسی هم که به صورت عبوری یا برای تفنن یا از سر کنجکاوی و حتی برای دیدن دوست خود در محیطی متفاوت ، در اطراف مکانهای بزرگداشت یاد سید الشهدا (ع) حاضر می شود، در هر حدی که هست فطرتش به طور پنهانی بر خلاف ظاهر پوشش و آرایش و رفتارش متوجه حقیقت بزرگی بنام حسین (ع) می شود.
فضای سرشار از عاطفه ی کربلا با دلها سر و کار دارد. کودک شیر خوار تشنه، دختر سه ساله، جمال چهره جوانی که یک پدر پیر مایوسانه آخرین نگاه ها را به قد و بالای او می اندازد، روابط پر مهر وعاطفی یک خواهر و برادر، جوانمردی کسی که نمی تواند تشنگی کودکان را ببیند و به کام مرگ می رود، تصویر یک بانوی تنها و مصیبت دیده و کودکان بی پناه و اینها در کنار این حقیقت که این مجموعه را خاندانی محترم و بزرگوار تشکیل داده اند و همگی از خانواده ی محبوب ترین فرد جامعه بوده اند و اینها در کنار مطالبی که در باره شخصیت مقدس بزرگ این خاندان مقدس یعنی سید الشهدا(ع) قرار که می گیرد، این عظیم ترین تراژدی و حماسه و معنویت در تاریخ، در دل و ذهن مخاطب نه چندان انس گرفته با فرهنگ اهل بیت (ع) حالتی از رقت قلب و راز آلودی پدید می آورد و تعادلش را بر هم می زند و می بینی بهت زده در حالیکه چشمه ی اشکش نمی جوشد، حالش متغیر می شود. حالتی که در سال بعد و سالهای بعد به شکستن دل و جاری شدن قطرات اشک از گوشه ی چشمها و آرام آرام دست را بالا آوردن و بر سینه زدن تبدیل می شود.
حال در چتر سنگین فضای مجازی و درحالت انفعال و عقب ماندگی ما، دشمن هر چه در طول سال بر سر و روح و قلب این جوان ببارد ، باز هم حرارت شعله ی کربلا در هر حدی که هست، در هر حدی که هست، از یخ زدگی و انجماد مطلق درون این جوان جلوگیری می کند.
و اینجا همان نقطه ی عزیمت فرد– حال به هر راه افتاده باشد – از دنیای وهم و خیال و مجاز و ارتباط با دنیای واقعی و محیطی پیرامون خود و حرکت او در امتداد تاریخ و اتصال با خورشید حقیقت دین یعنی امام حسین(ع)در کربلاست.این نقطه همان نقطه ی تسلیم فطرت انسانی انسان در مقابل حقیقت- هر حد که باشد- و نقطه ی غلبه ی دنیای واقعی بر فضای مجازی است. این نقطه را باید بسیار قدر شناخت.
البته می توان بر این امر، تاثیر لقمه ای از غذای امام حسین(ع) را هم در نظر داشت که ممکن است همین اندک در یک صحنه ی خطیر و سرنوشت ساز دست آدمی را از سقوط در دره ی هلاکت بگیرد و او را برهاند.
این دنیای واقعی برای هر کس که در ایران زندگی می کند چه بخواهد چه نخواهد در پیرامون او وجود دارد و این سنت عظیم و ممتد و فزاینده ی تاریخی یعنی سنت کربلا و عاشورا زنده است و زندگی و حیات می بخشد.
حال دستگاه عظیم الهی و مردمی و گسترده ی بزرگداشت کربلا تا چه عمقی با جان چنین انسانی که از یک سو ندای فطرت خود را در عصر انقلاب اسلامی شنیده است و از طرف دیگر سرگردان وسوسه هاست ارتباط برقرار می نماید؟ انسان غریبی که اسیر وسوسه ها و سرگشته ی سرو صدا و سواره و پیاده شیطان گشته و چون رمه با صداهای بی معنی چوپان می ایستد و حرکت می کند. انسانی که بر خلاف ظاهرش که سرخوش می نماید در درون ماتمکده ی خویش هراسان و اندوهگین و به دنبال پناه و امنیت است
در روز عاشورا و ماه محرم است که می توان این حقیقت را مشاهده کرد که دین فاتح میدان است و ابتکار عمل در دست اوست و می توان دید اینجا خداست که کار را به دست دارد و اوست که دین  را حفظ می کند.
با همه ی این عظمتهائی که مردم ما با جان و دل در این روزها و شبها خلق می کنند اما از اینکه حد رسوخ حقایق حیات بخش معارف اهل بیت (ع) در همین اندازه باقی مانده و یا بسیارکند حرکت می کند باید اندیشه کرد.
اگر یک نگاه نافذ و برنامه ریز و یک دستگاه قوی اجرائی در این راه سامان داده شود به وضوح می توان از هم اکنون آینده را سال به سال مشاهده کرد که آن دختری که پوشش خود را حتی در روز عاشورا رعایت نمی کند و یا در رفتار عمومی خود مواظبت نمی کند، سال بعد و سال بعد با رجوع به خود و اندیشه در حقیقت خود آرام آرام به سمت یک انقلاب فکری و روحی رفته و رفتارش در عرصه ی اجتماع و فرهنگ و سیاست به شتاب گیری انقلاب به سمت اهداف کمک خواهد کرد.
حتی اگر امروز امیدی به تحول در دستگاههای متولی نباشد، لااقل بخشهای پیشتازی از جمعیت های مردمی، خود می توانند با سلیقه و تلاش، به ارائه ی این نمونه و کمک به گسترش این الگو اقدام نمایند. در این اجتماعات عزاداری که روضه و منبر و سفره  برپاست گاه حتی دریغ از یک کار ویژه، یک برگ نوشته ی تامل برانگیز، یک کارت هدیه ی جذاب و تفکر آفرین ، یک تصویر یا طرح تلنگر زننده …
گاه در یک منبر خصوصیات مخاطب نا آشنا مورد ملاحظه قرار نمی گیرد. دختری که با ظاهری ناراحت کننده در روز عاشورا در جمع عزاداران حاضر می شود، یا پسری که چنین وضعی دارد ممکن است در ابتدا خشم و تاسف انسان را برانگیزد، اما باید توجه کرد او می توانست به این مجلس نیاید و می توانست در خانه پای ماهواره بنشیند و روز خود را بگذراند و یا آنکه در تعطیلات مانند برخی از همسانهای خود به مسافرت تفریحی برود و این نگاههای سنگین عزاداران را به خود نخرد. او با هر انگیزه ای آمده – غیر از انگیزه های سازماندهی شده برای تخریب فضای معنوی عزاداری که باید دستگاههای نظام آن را مراقبت و رصد کنند و از مجموعه های عزادار کار زیادی در این زمینه بر نمی آید- با هر انگیزه دیگری چون کنجکاوی، وقت گذرانی، علاقه قلبی به امام حسین(ع) و… باید او را تحمل و هدایت کرد.
اما گاه در منابر یا مواجهه های فردی عزاداران با چنین افرادی مستقیم ترین پیامها به وی منتقل می شود، چنین کسی که در یک جمع مذهبی در اقلیت قرار گرفته است، خود بخود حالت دفاعی و انفعالی دارد. بنابراین به جای اینکه زیر ضربات تذکر های مستقیم در پیش چشم دیگران قرار گیرد، بیشتر نیاز به احساس پذیرش در جمع دارد. باید به او فرصت داد تا خود را دریابد. ما اینگونه تحول ها را در ابتدای انقلاب اسلامی مشاهده کرده ایم. بیشتر کسانی که رفتار و پوشش خود را اصلاح کردند متاثر از فضای تحولی انقلاب  بودند و فضای امرو نهی و تذکر و امثال اینها در آن زمان غلبه نداشت. توجه شود سخن ما بررسی موضوع در یک مقام خاص است و نه صدور یک حکم کلی در این زمینه ها. در هر صورت ما خوب عزاداری کنیم، منبری ما سنجیده ترسخن بگوید، هیئتی ما فهمیده تر رفتار کند و به مردم مهربانتر خدمت کنیم این دیگر امام حسین (ع) و سفره ی اوست که کار خود را خواهد کرد. به توانائیهای خود و بالاتر از آن به آن سر بریده و و پیکر در هم شکسته و طفل شش ماهه و دختر سه ساله، بانوی خمیده ایمان بیاوریم و آنگاه به سیل معکوس دنیای واقعی به سوی فضای مجازی فکر کنیم.

*حجت الاسلام علی ثقفی

 

منبع : مشرق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی